dell shekaste

bedone sharh

گاهـــــــــــــی آنچنان مزخرف می شــــــوم

که برای دیگـــــــــران قابل درک نیستـــم

حتی عزیــــــــــزترین کســـــــــم را

از خــــــــــــودم می رانم

اما در آن لحظه در دلــــــــــم آرزو دارم او بگـــــــــوید:

 
« می دانم دســــــت خودت نیست، درکــــــــت می کنم»

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:40 توسط binam| |

دوستت داشتم…

یادت هست؟ گفتم دوستت دارم…

و تو گفتی کوچکی برای دوست داشتن رفتم تا بزرگ شوم …

اما انقدر بزرک شدم که یادم رفت دوستت دارم


نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:39 توسط binam| |

دلـم بشكــــــنه حـرفے نـيـسـت
فـقـط كـاش لــايقتـــــ باشـــــه
ميـرم از قلــــــب تـو بـيـروטּ
كـہ عشقش تو دلت جــــــــاشه
دلـم بـشكـــنه حـرفـے نيستــــــــ
اگــــــــه تـو يـارو هـمـراشـے
ولـے مـيشـد بـمـونــے و كـمـے هـم عـــــــــــــــاشقم بـــاشـے
هـمـہ فـكرش شـده چـــــشمات
گـاهـے دستاتــــو ميگيره
يـه وقـت تنهـــــاش نـزارے كـہ
مـثـل مـטּ مـيشـہ
ميميــــــــــــــــــــــــــــــره ....!!   

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:38 توسط binam| |

بعضی‌ها حرفی می‌زنند
و

دلت را می‌شكنند ...!
بعد به سادگی روبروی این قلب شكسته می‌ایستند و می‌گویند:
ناراحت شدی؟!!

چقدر زود رنجی تو من كه چیزی نگفتم

 

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:36 توسط binam| |

هـــــــــای دخـــتر خانووووووم باشمـــام؟؟؟
با شــمام كه دارى اين پســــتُ ميخونى؟؟؟
بله با خودتـــــم......

این پســــرایی که صداشون مردونست !
اینایــــی که وقتی ازشون جدا میشی تا یه ساعت دستات بو عطرشونو میده !

همونایی که وقتی کنارت نشستن بهت اس ام اس میدن دوســـــت دارم !

اینایــــــی که وقتی ازت دلخورن باهات حرف نمیزنن دوســــت داری محکم بغلشون کنی !

اینایــــــی که شبا موقع شـــــب به خیر گفتن،میگن مال خودمی !
اینایــــــــی که بد دهــــن نیستن وقتی فحش ازت میشنون میگن بی ادب !

اینایـــــــــی که دستاشونو با دوتا دستت باید بگیری !

همونایی که وقتی عصبانی میشــــــی و داد میزنی بغلت میکنن و میگن باهم حلش میکنیم!

این پسرایی که ابرو بر نمیدارن...موهاشون رو هزار جور فشن نمیکنن...

همینایی که احساساتشونو سریع بیان میکنن...اینایی که گردنبند طلا نمیذارن...جاش زنجیر معرفت رو گردنشون میندازن...

این پسرایی که تو رو بازیچه ی بازیشون قرار نمیدن...اگه دوست داشته باشن همون اول بهت میگن...

همینایی که اگه پول تو جیبشون نباشه،جاش یه دنیا معرفت و عشق تو قلبشونه...

اینایی که تو عشق برات چیزی کم نمیذارن...تا آخرش پات هستن...تا آخر آخرش...
آره خانومی...
اینا خیلی دوست داشتنین!!آره خیلی!!
اگه یکـــــــــــی ازینارو دارین به راحـــــتی از دستش ندیـــــن!!

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:34 توسط binam| |

گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی، دیگر
 
نفسی برای ماندن در کنار او باقی نخواهد
 
ماند!

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:25 توسط binam| |

آزادی ام را از من گرفتند.. 

شبهایم را 

اشک هایم را 

حتی دلم را از من گرفتند.. 

و به جای آن 

بغضی سنگین در پشت سکوتی تلخ را به من دادند.. 

تنهایی ام را از من گرفتند.. 

دیگر مرا تنها نخوانید..

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:23 توسط binam| |

 

گاهي خدا پنجره هارو مي بنده

 

 در هارو قفل مي كنه

 

زيباس اگر فكر كني شايد بيرون طوفانه

 

و خدا مي خواد از تو محافظت كنه


نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:22 توسط binam| |

 

 

 

آنقدر میوه های سمپاشی شده به خوردمان دادند

که این روزها

با حرف هایمان هم ، آدم می کشیم

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:5 توسط binam| |

 

تـ ـو بـ ـرو

مـ ـن هم برای اینکـ ـه راحـ ـت تربروی

می گویـ ـم : برو “خیـ ـالی نیسـ ـت

امـ ـا

کیسـ ـت که ندانـ ـد

بی تـ ـو

تنهـ ــا چیـ ـزی کـ ــه هسـ ـت…..

خیـ ـال توسـ ـت” ..

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 22:1 توسط binam| |

 

صبر کردن دردناکه

و فراموش کردن دردناک تر

ولی دردناک تر اینه که ندونی باید

صبر کنی یا فراموش

هر بار کودکانه دست کسی رو گرفتم گم شدم

اونقدر که ترس از گرفتن دست کسی دارم

ترس از گم شدن ندارم.....

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:44 توسط binam| |

زیر شادی خط قرمز کشید ورفت

سالهاست از روی خشم جریمه می نویسیم

 

خدا بیامرزد معلم دبستان را!


نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:25 توسط binam| |

تو ســـــــــ ـکوتـــ میــ ـکنیـــ و

فریــ ـاد زمانمـــ را نمی شـــ ـنویـــ !

یـــ ـکــــ روز !

منــ ســـ ـکوتـــ خواهــــ ـمــ کرد و

تو آنــ روز

...برایــ اولیـــ ـنـــ بار

مفـــ ـهومــ "دیر شــــ ـدنــ " را خواهـــــ ـیـ فهمید

nwh33cnckqilo25uy5in.gif
 

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:24 توسط binam| |


نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:22 توسط binam| |

نمایش تصویر در وضیعت عادی


گاهی چقدر کم می آورم دستانت را

 

و نگاهت را که به من می گوید ... دلتنگ من است

 

گاهی چقدر کم می آورم صدای پایت را

 

بر سنگفرش دلی که از آنِ توست

 

گاهی چقدر دلم خنده می خواهد

 

نه هر خنده ای

 

خنده ای در جواب خنده های شکفته بر لبت

 

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:21 توسط binam| |

هنوز هم عاشقانه هایم را روی همین دیوار

مجازی می نویسم از لج تو ... از لج خودم ...

که حاظر نبودیم یک بار اینها را عاشقانه بهم

بگوییم!! خیال کردی رفتی و تمام ؟ بریدی و خلاص؟

من هرگز کوتاه نمی ایم می بینی ... تا ابد دهانت از

شعر های عاشقانه ام سرویس است فقط یادت باشد

تمام مطالب من مخاطب خاص دارد.

خاطب خاص داره)

 

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 21:17 توسط binam| |

روزگاری ست که آسمانش همیشه ابریستدل‌ هاش سرد و افکارش
پاییزی ست
روزگاری ست که من و تو در آن ما نیستمن همیشه تنهاست
و تو با دیگری ست
روزگاری ست
که طلوع اش تاریک و غروبش دائمی ست
محبتها فاسد و خیانت هاش ابدی ستروزگاری ست
که شبهاش بی‌ستاره و روزش پر از تاریکی ست
مرام در آن مرده و هوس همیشگی
ست
آری روزگاری ست که بی‌ وفایی در آن
قانون و رفاقت هاش بی‌ معنی ست

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:25 توسط binam| |

کوله بارم بر دوش ، سفری تا ته تنهایی محض ، سازکم با من گفت : هرکجا لرزیدی ، از سفر ترسیدی ، تو بگو از ته دل ، من خدا را دارم .

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:19 توسط binam| |

وقتى آدم يه نفر رو دوست داشته باشه بيشتر تنهاست ،
چون نمى تونه به هيچ كس جز به همون آدم بگه چه احساسى داره و اگر اون آدم كسى باشه كه تو رو به سكوت تشويق كنه ،
تنهايىِ تو كامل ميشه...

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:14 توسط binam| |

آرامش یعنی
همیشه توی دلت مطمئن باشی که در دل کسی هستی
که دوستش داری !!!

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:14 توسط binam| |

در این شبــهای بـــارانی
غــــــم انگیز است تنـــــــهایــــــی
بـــــــه امـــــــید نگـــــــاهی تلــخ ، که می آیـــــی
به احســــاست قســــــم یــــک شب
دلم می میرد از حسرت
.........و
من اهسته میگویم :
تــــــو هــــــــم دیـــــگر نمی آیی .....

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:13 توسط binam| |

روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو"من خوب می

شناختمش

نامت چو آوازی همیشه بر لب او بود.حتی زمان مرگ

آن لحظه های پر درد و غم و غروب

آن بی قرار عشق

چشم انتظار دیدن رویت نشسته بود"

روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو"شب در میان تاریکی در نور مهتاب

هر روز در درخشش خورشید تابناک

هر لحظه در برابر آیینه ی زمان

آن دختر سکوت

در انتظار دیدن رویت نشسته بود"

روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو " جز تو دلش را به هیچ کس امانت نداد"

هرگز خیانتی به دستان تو نکرد

هرگز نگاه پاک و زلال تو را

با چشم سیاه مستی عوض نکرد

تا آخرین نفس در انتظار دیدن رویت نشسته بود"

روزی اگر به سراغ من آمد به او بگو

افسوس! دیر شد; ای کاش کمی زودتر می آمدی

اما بگو

من خوب می دانم حتی در آن جهان

آن خفته خموش

در انتظار دیدن رویت نشسته است

روزی اگر........

اما نه

او هیچ وقت دیگر نمی آید.

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:12 توسط binam| |

 


دورا دور عاشقت شدم
دورا دور نگرانت بودم
دورا دور عشق ورزیدم
و حال
عاشق شدن و عشق ورزیدنت به دیگری را
دورا دور می بینم
و از همین دورا دور می میرم !

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:8 توسط binam| |

 

بی تو دلم میگیرد…

 و با خود میگویم...

کاش آن یک بار که دیدمت …

گفته بودم …

که بی تو گاه دلم می گیرد …

که بی تو گاه زندگی سخت می شود …

که بی تو گاه هوای بودنت دیوانه ام می کند …

اما نمی گفتم …

که این «گاه» ها …

گهگاه …

تمامِ روز و شب من می شوند …

آن وقت بغض راه گلویم را می گیرد …

درست مثل همین روزها …

آنقدر شکسته ام…

که هیچ نمی گویم…

نه گله ای…

نه شکوه ای…

حتی رنجیدن هم از یادم رفته است…

دیگر چیزی برای دل بستن نمانده است…

انتظار بی مفهوم است …

نه کینه ای…

نه بغضی

نه فریادی

فقط سکوت وآه...

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:7 توسط binam| |

گـــــــــاهی بـــــــــــــه قــــدری دلـــــــــــــمــ...
برایـــــــت تنـــــــگ میشود کــــــه ...
حــــــــــاضرم حــــــــتی بادیگــــــری
"ببینمت"


نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:5 توسط binam| |

وقتی خدا مشکلت رو حل میکنه به تواناییش ایمان داری وقتی خدا مشکلت رو حل نمی کنه به


تواناییت ایمان داره

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:4 توسط binam| |

بزرگی گفت:


 "خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی دارم که تو در عرش کبریایی خود نداری، من چون تویی دارم و تو چون خود نداری".

 راست می گفت...

آنقدر دلت از دست ما آدمها گرفته که اگر چون خود داشتی آنقدر در خلوت تنهایی با او گریه می کردی، که دنیا در زیر بغض های نترکیده ات غرق می شد...

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:2 توسط binam| |

کلمات قدرت آزار دادن شما را ندارند مگر آنکه گوینده ی کلمات

برایتان بسیار عزیز باشد . . .

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:1 توسط binam| |

میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفر کرد
ولی خدایی خیلی سخته تنهایی
تنهایی را تحمل کرد

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:0 توسط binam| |


حافظــه ی آدم هــای غمگیــن
قویـــست ...
می داننــد کجــایِ کــدام خیــابــان
آن روز
" مُـــ ـردنـ ــــ ـــد " ...!!!

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 20:0 توسط binam| |

اي دل بي ارزش !
لامــــصب ………………. ياد بگير !
اگه کسي بهت گفت دوستت دارم
لزوما به اين معني نيست که کس ديگه اي رو دوست نداره…

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:59 توسط binam| |


به سلامتی تویی که رفتی... و هیچ وقت هم نفهمیدی چه داغی

رو دلم گذاشتی...

سلامتی تو که من شدم درد دلت... و تو شدی داغ دلم...

این پیکم به سلامتی هر کی که مجبوره عشقشو رها کنه تا پروازشو

توی اوج ببینه!!!! عشقم !!! دم از خیانت نزن ... 

من خیلی وقته نفس نمیکشم... . .

به سلامتی تویی که از دیده رفتی ولی در دل هستی

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:57 توسط binam| |

 

قرارمان یک مانور کوچک بود..
قرار بود تیرهای نگاهت مشقی باشد،
اما ببین…
یک جای سالم بر قلبم نمانده است!!!‏

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:55 توسط binam| |

 

زمونه ازم پرسيد كيو بيشتر از همه دوست داري؟
من راجبه تو هيچي بهش نگفتم،
آخه رسمه زمونه اينه كه هر كي رودوست داري ازت ميگيره. 

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:51 توسط binam| |



من که تسبیح نبودم
تو مرا چرخاندی...
مشت بر مهرهء تنهایی من پیچاندی...

مهر دستان تو دنبال دعایی می گشت
بارها دور زدی ذهن مرا گرداندی

ذکرها گفتی و بر گفتهء خود خندیدی...
از همین نغمه تاریک مرا ترساندی

بر لبت نام خدا بود،خدا شاهد ماست
بر لبت نام خدا بود و مرا رقصاندی

دست ویرانگر تو عادت چرخیدن داشت
عادتت را به غلط چرخهء ایمان خواندی

قلب صد پارهءمن مهرهءصد دانه نبود
تو ولی گشتی و این گمشده را لرزاندی...

جمع کن،رشته ی ایمان دلم پاره شده ست
من که تسبیح نبودم
تو چرا چرخاندی...؟

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:47 توسط binam| |


من دختــــــرمـــــــ
مــرا ✿בخـــتر פֿانـــوم✿ مے نـامــند

مــضمونــے کہ جذآبیتــش نفــس گـیــر استــــ

دنیاے ✿دخترانہ✿ مـטּ نہ با شمع نہ با عروسـکــ معنــــا پیدآ نمــےکند

و نہ با اشکـ و افسوטּ

امــآ تمامـــ اینهآ را در بر مےگیــرد

مــטּ نہ ضعیفم نہ ناتـــواטּ

چـــرآ کہ ✿פֿב اونــב✿ مرا بــدوטּ خشونتــ و زور و بـــآزو مے پــسندد

اشکــ ریـختـטּ ضعفـ مـטּ نیستـ قدرتــ روح مــטּ است

اشک نمےریزمـ تا توجهے را جلبـ کنمـ

بآ اَشکَمــ روحــم را مےشویـــم ...

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:44 توسط binam| |


قانع شدم


تو قسمت من نه


مال مردم بودی


قربان دلم که مال مردم خور نیست...

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:43 توسط binam| |


تنها تو رو می بینم ،

لحظات با تو بودن را

و

یک زندگی شیرین را !


با تو…

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:43 توسط binam| |

منــتـظــر قـــطـــــارم !

دیـــگر از این شـهـــر میخواهم سفر کنم !

چمدانم را بسته ام ، اگر خـــدا بخواهد امروز میروم ...

منــتـظــر قـــطـــــارم !

امـــا نــــه در ایــســتــگــاه ،

روی ریــــــل قــطــــار . . .

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:43 توسط binam| |

نوشته شده در چهار شنبه 16 اسفند 1391برچسب:,ساعت 19:39 توسط binam| |


Power By: LoxBlog.Com